Wednesday, May 6, 2009


زنده گی زیباست اینکه تو برگردی جانا

هر لمحه دعا کردم تا اینکه تو بر گردی
هر شب صدا کردم تا اینکه تو بر گردی
نه ، نه، دارم امیدی تا اینکه تو بر گردی

آیا باز بر می گردی، تو زنده گی؟
تا با دوستان محبت و رفاقت کنم
برای توشه خود عبادت کنم
هر گز نه ، هر گز نه!
وفا کردم تا اینکه تو برگردی
تنها شدم تنها ز درد هجران ها
تا اینکه تو بر گردی
جدا گشتم ، جدا ز فکر سالها
تا اینکه تو بر گردی
با یاد تو بیهوده کردم سالها
تا اینکه تو برگردی
خواهش ز خدا کردم تا اینکه تو برگردی
تا اینکه تو برگردی
ای دوست بیا بر گرد، بیا!
زندگی زیباست اینکه تو بر گردی
زندگی امروز است،بیا!
جانا امروز بر نمی گردی؟

پس
آن روز اینکه مُردم
با دیده گریان بیا!
که این دیدن آخر است!

یک بار بر روی من ببین
که این دیدن آخر است
اینکه من رفتم
کوه ، دشت و دمن خواهد بود

اما من نه

آن روز اینکه مُردم
با دیده گریان بیا
که این دیدن آخر است
آن روز همه در ماتم غم
یکی در بند و دیگر دست کوبان
همه خواهد بود
و من نه
آن روز اینکه مُردم
با دیده گریان بیا
با دیده گریان بیا

محمد عظیم الفتی

No comments:

Post a Comment